کد مطلب:153918 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

مقاومت محمد بن بشیر
در همین حال مردی وارد خیمه گاه ابی عبدالله شد به محمد بن بشیر حضرمی خبر داد كه پسرش در سرحد ری اسیر دیلمیان شده است گفت: او را در پیشگاه خدا بحساب می آورم دوست نداشتم كه فرزندم اسیر گردد و من زنده بمانم.

امام علیه السلام سخنانش را شنید و درباره او دعای خیر نمود، و فرمود بیعت خود را از تو برداشتم برو پسرت را آزاد كن.

محمد بن بشیر گفت: درندگان بیابان مرا زنده زنده بخورند اگر از تو جدا شوم امام حسین (ع) فرمود: پس این جامه های یمنی را به این پسرت بده كه ببرد و با آن برادرش را از قید اسارت برهاند و پنج دست لباس برد را كه بهای آن معادل هزار اشرفی بود به محمد بن بشیر اعطاء فرمود و محمد هم به پسرش كه همراهش بود داد تا برای نجات


برادرش اقدام نماید [1] .


[1] اعيان ج 1/ ص 601 - بحار ج 44/ ص 394 - حياة الحسين ج 3/ ص 170 - مقاتل الطالبيين ص 116.